Iranian Center Site

سایت جامع علمی و کاربردی

Iranian Center Site

سایت جامع علمی و کاربردی

تکذیب شایعه توصیه رهبر انقلاب به قالیباف

تکذیب شایعه توصیه رهبر انقلاب به قالیباف



شهردار تهران اخبار منتشره درمورد توصیه رهبر معظم انقلاب به وی مبنی بر عدم کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را به شدت تکذیب کرد. 

محمد باقر قالیباف در حاشیه جلسه خود با نمایندگان تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر درباره اخبار منتشر شده در برخی رسانه ها مبنی بر توصیه رهبر معظم انقلاب به وی برای پرهیز ازکاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری و ادامه فعالیت در شهرداری تهران گفت : این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد و من آن را قویا تکذیب می کنم .

وی در پاسخ به این سئوال که آیا در رابطه با موضوع انتخابات ریاست جمهوری با رهبر انقلاب دیدار داشته است گفت : خیر ، هیچ دیداری دراین باره نداشته ام . 

برخی رسانه‌ها چندی قبل اعلام کرده بودند که یک «مقام عالیرتبه» از محمد باقر قالیباف خواسته است برنامه 5 ساله خود برای مدیریت شهر تهران را ارایه کند و به وی توصیه کرده از نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری پرهیز نماید.

گزارش تایم درباره محمد باقر قالیباف

 

 

 

گزارش تایم درباره محمد باقر قالیباف


قالیباف شهردار تهران بیشتر دوست دارد تا "مرد عمل" باشد . قالیباف توانسته مشکل تاخیرهای سنتی ناشی از بوروکراسی در صدور جواز ساخت در پایتخت ایران را مدیریت کند و سیستم مالی تعهدی را فعال نماید، امری که بسیاری از ساکنان تهران، وی را به خاطر آن تحسین می‌کنند .
 محسن رجایی، کارمند یک شرکت می‌گوید : " ما زمستان گذشته سخت ترین بارش برف را داشتیم ولی شهرداری در ظرف یک روز آن را مدیریت کرد. ما به اینگونه خدمات از سوی شهرداری نیاز داریم."

شهردار تهران بودن ، احتمالاً اوج آروزوهای سیاسی قالیباف نیست . شایعاتی در ایران وجود دارد که او در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری احمدی نژاد را به مبارزه خواهد طلبید .
دولت به دلیل مشکلات داخلی شدیداً آسیب پذیر است ؛ مشکلاتی مانند تورم ، بیکاری و مسئله بین المللی آنها درباره رابطه با غرب که از انقلاب سال 1979 ایران تا کنون کش پیدا کرده است.

قالیباف تنها مبارز و رقیب احمدی نژاد نخواهد بود ، رئیس کنونی مجلس و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی علی لاریجانی به همراه رئیس سابق مجلس غلامعلی حداد عادل نیز دیگر رقبای جدی احمدی نژاد خواند بود ، اما قالیباف که یک محافظه کار است در انتخابات سال 2005 مقام چهارم را به شکل محترمانه ای کسب کرد و این ، باعث می شود همه فکر کنند او بهترین فرصت را برای بردن احمدی نژاد دارد .

 قالیباف نسبتا جوان ، 46 ساله و یک فعال سیاسی است . او نه یک ملای عمامه به سر است و نه یک انقلابی ریش دار، بلکه مدیر موفقی است که به نظر می رسد تنها علاقه دارد خیابانها را آسفالت کند تا اینکه به صورت طوطی وار شعارهای توخالی سر دهد .

 او پسر یک خواربار فروش در شمالی ترین نقطه شهر مشهد است . قالیباف در زمان انقلاب اسلامی یک فعال سیاسی نوجوان بود .
 پس از مدت کوتاهی نیز جوان ترین فرمانده نیروهای نظامی شد و نقش قاطعانه ای در آزادسازی خرمشهر از ارتش متجاوز صدام داشت  و متعاقب آن  به عنوان فرمانده پلیس ایران به خدمت گرفته شد .
شهردار به عنوان یکی از منتقدین احمدی نژاد شناخته می شود . قالیباف می گوید : دولت فرصتی طلایی را جهت استفاده از افزایش سریع قیمت نفت برای اصلاح "ساختار اقتصادی شدیداً دولتی ایران" از دست داد . با وجود اینکه او از برنامه هسته ای ایران دفاع و هرگونه اهداف نظامی را برای آن رد می کند ، معتقد است که احمدی نژاد با اظهارات علنی تحریک کننده خود ، سیاست خارجی ایران را به اهداف خود نخواهد رساند :"ما به کسی احتیاج داریم که با دنیا به روش بهتری گفتگو کند ".
 بوش رئیس جمهور آمریکا در خرداد ماه توانست توجه رهبران اروپایی را در مورد تنگ تر کردن محدوده تحریمها علیه ایران به خود جلب کند  و این کار را به این علت کرد که ایران درخواست غرب را برای توقف غنی سازی رد کرده است . اما احمدی نژاد این تحریمها را به تمسخر می گیرد و میگ وید : دشمن هیچ کاری نمیتواند انجام دهد . تمامی نقشه های آنها شکست خورده است .

در همین ماه بود که دولت احمدی نژاد روزنامه "تهران امروز"  که یک روزنامه حامی قالیباف بود را پس یک سری مقالات انتقادی که سیاست رئیس جمهور به شکل تند و تیزی نقد می کرد را تعطیل کرد .

قالیباف به لحاظ ظاهری، نسبتا تپل و چهره خندانی دارد که به نظر می رسد هنر جذب رای دهندگان جوان را دارد .
او به تایم میگوید : اکثریت مردم ما از تندروی ها و گزافه گویی های راستگرایان و چپ گرایان و دسته بندیهای سیاسی این گونه خسته شده اند . جهان دائماً در حال تغییر است . اینکه ما انقلاب اسلامی داریم به این معنی نیست که ما چیزی از کارهای خوب دیگر نقاط دنیا یاد نگیریم .
قالیباف واقعاً در انتخابات 2005 حمایت رای دهندگان اصلاح طلب را به خود جذب کرد؛ رای دهندگانی که دیگر از خواب غفلت بیدار شده بودند و فهمیده بودند که رهبر اصلاح طلبان دیگر نمی تواند آزادی و مدرنیته کردن بیشتری به آنها بدهد .

اما همه از سرنوشت خوب او خوشحال نیستند . محمد علی ابطحی، معاون خاتمی، رئیس جمهور اصلاح طلب ایران در سالهای 1997 تا 2005، ایده ائتلاف واقعی اصلاح طلبان با طیف معتدلی از اصولگرایان که قالیباف از آن جمله است را مضحک می‌خواندو این ایده را که اصلاح طلبان خود را هم تراز با قالیباف ببینند را خیالبافی می داند و معتقد است ،این سیاست ساخته شده ای است که شخص محافظه کاری چون قالیباف را اصلاح طلب نشان دهند . ابطحی اشاره می کند که قالیباف نقش برجسته ای در سرکوب کردن هوادارن دموکراسی در دوران ریاست جمهوری خاتمی داشت .

سوال این است که قالیباف با روش و سبک مدرن و با اعتباری که در بین محافظه کاران دارد آیا توانایی ارتقا و توسعه سطح روابط با غرب را دارد ؟
او شادی خود را از سرنگونی صدام توسط آمریکا ابراز می کند و از دولت عراقی که با پشتیبانی آمریکا سر کار آمده حمایت می کند .
او به تازگی نیز گفتگوهایی را در بغداد با مقامات عراقی داشته است . قالیباف می گوید : ما دور یک میز نشستیم و در مورد مسائل مشخصی درباره عراق گفتگو کردیم .
این نشان می دهد که ما می توانیم دور میز دیگری هم بنشینیم و در مورد موضوع دیگری با آمریکا گفتگو کنیم . اما این یک نکته حیاتی است که قبل از آن آمریکا مشروعیت انقلاب اسلامی را به رسمیت بشناسد .

قالیباف حداقل به دنبال علایق و نقاط مشترک با آمریکا می گردد . در همین امسال در ملاقاتی که در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس سوئیس برگزار شد او با شهردار سانفرانسیسکو آقای گیوین نیوسام در مورد تهدیدات زمین لرزه که شهرهای هر دو با آن روبرو است گفتگوهایی را انجام داد و در واقع این قالیباف بود که گفتگو را شروع کرد .
 آن دو با هم توافق کردند که با هم در تماس بمانند . آیا این گفتگو در مورد زمین لرزه و ارتعاشات زمین می تواند از پیش نشان دهنده این باشد که این گفتگوها به همکاری ایران و آمریکا بینجامد .
قالیباف با آگاهی  خاصی جواب می دهد : بله ممکن است . با این وجود تا زمانی که ایران نگرانی های بین المللی درباره اهداف هسته ای خود را پاسخ ندهد ، این کلمات خوشبینانه تر از آن است که شکاف 30 ساله بین تهران و واشنگتن را پایان بخشد
 

زندگینامه دکتر قالیباف

فونت صفحه خود را در حالت وسط و معمولی قرار دهید

زندگینامه دکتر قالیباف به نقل از سایت همشهری:         

فوق العاده زیبا و جالب


"در سال 1340 در طرقبه به دنیا آمدم. روز اول شهریور. طرقبه شهر کوچکی است و ییلاق مشهد محسوب می‌شود. پول‌دار نبودیم. زندگی‌مان معمولی بود و چرخ آن بی هل‌دادن نمی‌چرخید. من بچه بودم. درآمدی نداشتم. اما هر وقت می‌توانستم کار کوچکی کنم و درآمد اندکی به دست بیاورم که کمک پدر و خانواده باشد این کار را می‌کردم.
روابط ما در خانواده‌مان روابط گرمی بود. همدیگر را دوست داشتیم و دوست داریم. چیز عجیبی هم نیست. مردم ایران معمولا همین‌طوراند. پدرم محور خانواده است. انسجام و پیوستگی خانه با او بود. در کنار او محبت میان باقی اعضای خانواده معنا پیدا می‌کرد


شانزده ساله که بودم، سال 1356، اوج بی‌قراریم بود. پر از انرژی بودم. عجیب بود. کشور هم انگار تازه شانزده سالش شده باشد، همین حال را داشت. پر از انرژی شده بود و از وضع موجود ناراضی بود. آرمان‌های امام این امکان را فراهم می‌کرد. امام می‌خواست مردم اسلام را بشناسند و عمل کنند. می‌خواست مردم آقای خودشان و بنده‌ی خدا باشند.
  ما با امام نفس می‌کشیدیم و هر چه دستمان می‌رسید، هر چه که به انقلاب مربوط بود، می‌خواندیم. از یک سو تشنه‌ی خواندن و دانستن بودیم و از سوی دیگر، تشنه‌ی حرکت و عمل. کتاب می‌خواندیم، اعلامیه می‌خواندیم، پای سخن‌رانی و منبر می‌رفتیم؛ مسجد کرامت، امام حسن مجتبی و موسی‌الرضا. منبر شهید هاشمی نژاد، شهید کامیاب، شهید دیالمه، آیت‌الله خامنه‌ای، حاج آقا قادری و شیخ علی تهرانی شده بود پاتوق‌مان. همان‌قدر هم کار می‌کردیم و دنبال کار بودیم. دوست نداشتیم کنار بنشینیم و فقط حرف بزنیم. امروز دیگر همه‌ی این مجالس قابل تأیید نیستند اما آن روزها همه‌ی این‌ها مجلس مذهبی به حساب می‌آمدند. مثلاً پایگاه اصلی حجتیه هم مشهد بود. مردم وقتی فاصله‌شان با انقلاب روشن شد، ازشان جدا شدند.

 
همان سال در اوج خفقان با چند تا از هم‌مدرسه‌ای‌هام انجمن اسلامی دانش‌آموزان را راه انداختیم. این انجمن هسته‌ی اولیه‌ی انجمن اسلامی دانش‌آموزان خراسان و بعد کشور شد. یادشان به خیر، فاضل‌الحسینی و جامی که آن روزها از فعالان بودند شهید شدند. انقلاب تازه پیروز شده بود، ضد انقلاب از چپ و راست و کمونیست و سلطنت‌طلب در مخالفت با انقلاب به یک نقطه‌ى توافق رسیده بودند؛ می‌خواستند مردم را از کارشان پشیمان کنند، شروع کرده بودند به ترور و خراب‌کاری. مثلا مى‌رفتند در همین خیابان امام رضاى مشهد در عطارى یک پیرمرد ساده‌ى شهرستانى نارنجک مى‌انداختند چون پسرش در سپاه بود. مردم هم همه شدند یک صدا. احساس وظیفه مى‌کردند که بروند اسلحه دست گرفتن را یاد بگیرند تا از خودشان و انقلاب و کسانشان دفاع کنند. اصلا کمیته‌ها و سپاه همین طور به وجود آمد. اسم سپاه را اگر دقت کنید نشان مى‌دهد در چه وضعى بوده است؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامى. یعنى انقلاب اسلامى نیاز داشته تا کسانى ازش پاسدارى کنند. حتى روزى در یک دیدار با امام – گمان کنم دیدار با روزنامه‌نگاران بود – پارچه‌اى نوشته بودند که «واى به روزى که قلم‌ها را زمین بگذاریم و مسلسل دست بگیریم.» که امام صحبتى کرد به این مضمون که خدا کند روزى مسلسل‌ها را هم زمین بگذاریم و آن‌ها هم که به ضرورت تفنگ دست گرفته‌اند قلم به دست بگیرند. محمود کاوه و ولى‌الله چراغ‌چى و برونسى این‌طورى شد که رفتند پاسدار شدند. همت معلم بود. اگر هم جنگ و ضدانقلاب، هستى انقلاب را به خطر نینداخته بودند همان درسش را مى‌داد. عشق تفنگ که نداشت. باکری هم شهردار بود. شهردار ارومیه. غلام‌حسین افشردى هم که بعدها شد حسن باقرى، خبرنگار بود. خبرنگار روزنامه‌ى جمهورى اسلامى. کسى که از بزرگ‌ترین طراحان جنگ در قرن بیستم محسوب مى‌شود.


ادامه مطلب ...